شعر عاشقانه
به خودم می بالم که در این عصر یخی
همسری دارم که دلش آینه ی خورشید است
شعر عاشقانه
گویند باغبان عمری طولانی دارد
چون با گل سر و کار دارد
ولی من عمر طولانی تر از باغبان دارم
چون همسری زیباتر از گل دارم
شعر عاشقانه
خورشید را باور دارم
حتی اگر امروز درخشش را نبینم
عشق را باور دارم
حتی اگر ذره ای به چشم اید
او را باور دارم
حتی اگر همینک صدایش را نشنوم
شعر عاشقانه
شبی بود برفی
هوا سرد بود و کولاک
بهانه ای برای با هم بودن!
زیر چترم تا پایان کوچه همراه شدی
کاش هوا همیشه سرد و برفی باشه
تا من و تو بهانه ای برای با هم بودن داشته باشیم!
شعر عاشقانه
یاد و خاطرت از دلم نرفت
چشمای تو هیچ وقت از یادم نرفت
یاد عشقت مونده تو قلب من…
شعر عاشقانه
کلی می جنگن با هم تا اسیر بگیرن
ما نجنگیده اسیرتیم با وفا
شعر عاشقانه
پیامک میدهم اکنون برایت
به قربان دو چشمان سیاهت
بده اس ام اسی تا شاد گردم
دلم کرده کنون خیلی هوایت
شعر عاشقانه
بسوزد خانه لیلی و مجنون که
رسم عاشقی در عالم انداخت
اگر لیلی به مجنون داده می شد
دل هیچ عاشقی رسوا نمی شد
شعر عاشقانه
کمر بسته ام به خودکشی بیخیـــال هم نمی شوم …
هم دست اند با من این سیگارهای تلخ و این لحظه های تنهایی و این خاطرات تلخ
شعر عاشقانه
یک سنگ کافی است برای شکستن شیشه
یک جمله کافی است برای شکستن قلب
یک بیت کافی است برای عاشق شدن
و یک دوست کافی است برای تمام زندگی
شعر عاشقانه